آلزایمر و فراموشی

 

اختلال عمده عصبی شناختی Major Neurocognitive Disorder

  1. شواهدی از افت بارز شناختی از سطح قبلی عملکردی در یک یا چند حوزه شناختی(توجه پیچیده، عملکرد اجرایی، یادگیری و حافظه، زبان، ادراکی-حرکتی، یا شناخت اجتماعی) براساس موارد زیر:
  2. نگرانی فرد، یکی از اطرافیان آگاه، یا بالینگر از اینکه افت شدیدی در کارکرد شناختی وجود دارد؛
  3. اختلال قابل توجه در عملکرد شناختی، ترجیحا اثبات شده توسط آزمون روانی-عصبی استاندارد شده یا، درصورت نبود آن، یک ارزیابی بالینی کمی دیگر.
  4. نقایص شناختی با استقلال عمل فرد در فعالیت های روزمره تداخل پیدا می کنند(یعنی حداقل نیازمند مساعدت در فعالیت های دشوار ابزاری در زندگی روزمره مانند پرداخت قبوض یا مدیریت مصرف داروها می گردد).
  5. نقایص شناختی منحصرا در شرایط دلیریوم اتفاق نمی افتند.
  6. نقایص شناختی با یک اختلال روانی دیگر به صورت بهتری قابل توجیه نباشند(مانند اختلال افسردگی اساسی، اسکیزوفرنیا).

 

اختلال خفیف عصبی شناختی Mild Neurocognitive Disorder

  1. شواهدی از افت متوسط شناختی از سطح قبلی عملکردی در یک حوزه شناختی یا بیشتر(توجه پیچیده، عملکرد اجرایی، یادگیری و حافظه، زبان، ادراکی-حرکتی، یا شناخت اجتماعی) براساس موارد زیر:
  2. نگرانی فرد، یکی از اطرافیان آگاه، یا بالینگر از این که افت خفیفی در کارکرد شناختی وجود دارد؛
  3. اختلال متوسط در عملکرد شناختی، ترجیحا اثبات شده توسط آزمون روانی-عصبی استاندارد شده یا، درصورت نبود آن، یک ارزیابی بالینی کمی دیگر.
  4. نقایص شناختی با توانایی فرد برای استقلال عمل در فعالیت های روزانه تداخلی ندارند(یعنی فعالیت های پیچیده ابزاری در زندگی روزمره مانند پرداخت قبوض یا مدیریت نحوه مصرف داروها حفظ شده، اما شاید نیازمند تلاش بیشتر، راهکارهای جبرانی، یا تطابق باشد).
  5. نقایص شناختی منحصرا در شرایط دلیریوم اتفاق نمی افتند.
  6. نقایص شناختی با یک اختلال روانی دیگر به صورت بهتری قابل توجیه نباشند(مانند اختلال افسردگی اساسی، اسکیزوفرنیا).

 

اختلال خفیف یا عمده عصبی شناختی ناشی از بیماری آلزایمر

Major or Mild Neurocognitive Disorder Due to Alzheimer’s Disease

  1. ملاک های اختلال عصبی شناختی خفیف یا عمده وجود دارند.
  2. شروع اختلال در یک حوزه شناختی یا بیشتر آهسته بوده و از پیشرفتی تدریجی برخوردارد است(برای اختلال عمده عصبی شناختی، حداقل دو حوزه شناختی بایستی مختل شوند).
  3. ملاک ها برای هر یک از موارد محتمل یا ممکن بیماری آلزایمر به شرح ذیل برآورده می شوند:

برای اختلال عمده عصبی شناختی:

بیماری محتمل آلزایمر

هنگامی تشخیص داده می شود که یکی از موارد ذیل وجود داشته باشند؛ در غیر این صورت، بیماری ممکن آلزایمر را بایستی تشخیص گذاری نمود.

  1. وجود شواهدی از جهش ژنی مسبب بیماری آلزایمر بنا به آزمون ژنتیکی یا سابقه خانوادگی.
  2. هر سه مورد ذیل وجود داشته باشند:
  3. شواهد بارزی از نقصان در حافظه و یادگیری و حداقل یکی دیگر از حوزه های شناختی(بر پایه شرح حال دقیق یا آزمون های متوالی روانی-عصبی).
  4. پیشرفت یکنواخت، افت تدریجی در شناخت، بدون کفه های طولانی.
  5. عدم وجود شواهد از علل مختلط(یعنی فقدان سایر بیماری های تحلیل برنده عصبی یا عروق مغزی، و یا بیماری های دیگر عصبی یا عمومی، یا بیماری که احتمالا در افت شناختی دخیل باشد).

برای اختلال خفیف عصبی شناختی:

بیماری محتمل آلزایمر هنگامی تشخیص داده می شود که بنا به آزمون ژنتیکی یا سابقه خانوادگی، شواهدی از جهش ژنی مسبب بیماری آلزایمر وجود داشته باشند.

بیماری ممکن آلزایمر هنگامی تشخیصداده می شود که بنا به آزمون ژنتیکی یا سابقه خانوادگی هیچ شواهدی از جهش ژنی مسبب بیماری آلزایمر بدست نیامده و هر سه مورد ذیل هم وجود داشته باشند:

  1. شواهد بارزی از تضعیف حافظه و یادگیری.
  2. پیشرفت یکنواخت، افت تدریجی در شناخت، بدون کفه های طولانی.
  3. عدم وجود شواهدی از علل مختلط(یعنی فقدان سایر بیماری های تحلیل برنده عصبی یا عروق مغزی، و یا بیماری های دیگر عصبی یا عمومی، یا بیماری که احتمالا در افت شناختی دخیل باشد).
  4. اختلال موجود براساس بیماری عروق مغزی، بیماری تحلیل برنده عصبی دیگر، اثرات مواد، و یا سایر اختلالات روانی، عصبی یا عمومی بهتر توضیح داده نمی شود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا