اختلالات تجزیه ای Dissociative Disorder

 

اختلال هویت تجزیه ای Dissociative Identity Disorder

  1. گسستی هویت که با دو یا چند حالت شخصیتی مجزا مشخص می شود که ممکن است در بعضی فرهنگ ها به عنوان تسخیرشدن توصیف شود. گسستگی در هویت شامل عدم پیوستگی عمده در درک شخصی خود و حس عامل بودن، همراه با تغییر عاطفه، رفتار، هوشیاری، حافظه، ادراک، شناخت و یا کارکرد حسی-حرکتی مرتبط با آن می شود. این علائم و نشانه ها ممکن است توسط دیگران مشاهده یا توسط خود فرد گزارش شود.
  2. شکاف های راجعه در بخاطر آوردن حادث روزانه، اطلاعات مهم شخصی و/یا حوادث آسیب زا که با فراموش کاری عادی مطابقت ندارد.
  3. علائم سبب ناراحتی عمده بالینی یا افت کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های کارکردی می شود.
  4. این اختلال بخشی طبیعی از یک تجربه پذیرفته شده فرهنگی یا مذهبی نیست.

توجه: در کودکان، علائم را نتون با همبازی تخیلی یا سایر بازی های خیالی توضیح داد.

  • علائم را نتوان به اثرات فیزیولوژیک یک ماده(مثل بیهوشی موقت یا رفتار آشفته حین مسمومیت با الکل) یایک بیماری دیگر روانی(مثل صرع پارسیل مرکب) نسبت داد.

 

فراموشی تجزیه ای Dissociative Amnesia

  1. ناتوانی در بخاطر آوردن اطلاعات مهم شخصی، که معمولا ماهیتی آسیب زا یا همراه با استرس دارند و این فراموشی متناسب با فراموشکاری معمولی نیست.

توجه: فراموشی تجزیه ای اغلب مشتمل بر فراموشی موضعی یا گزینشی برای حادثه یا حوادث خاص یا فراموشیفراگیر برای هویت و تاریخچه زندگی است.

  • علائم سبب ناراحتی عمده بالینی یا افت کارکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های کارکردی می شود.
  • اختلال قابل انتساب به اثرات فیزیولوژیک یک ماده(مثل الکل یا سایر داروهای مورد سوء مصرف، یک داروی تجویز شده) یا بیماری نورولوژیک یا سایر بیماری های طبی(مثل صرع پارسیل مرکب،فراموشی یکپارچه گذرا، عواقب یک صدمه بسته به سر/صدمه آسیب زایمغز، سایر بیماری های نورولوژیک) نباشد.
  • اختلال را نتوان با اختلال هویتتجزیه ای، اختلال استرس پس از سانحه، اختلال استرس حاد، اختلال علامت جسمی یا اختلال عصبی-شناختی اساسی یا خفیف بهتر توضیح داد.

 

اختلال گسست از خویشتن/گسست از واقعیت Depersonalization/Derealization Disorder

  1. تجارب پایدار یا راجعه گسست از خویشتن((Depersonalization، گسست از واقعیت( Derealization) یا هردو
  2. گسست از خویشتن: احساس غیرواقعی بودن، از خود جدا بودن یا از بیرون نظاره گر افکار، احساسات، حواس، بدن یا اعمال خود بودن(مثل تغییرات ادراکی، تحریف احساس زمان، احساس غیرواقعی یا بیگانه بودن، کرختی هیجانی و یا جسمی).
  3. گسست از واقعیت: احساس درک غیرواقعی بودن جهانخارج یا گسستی از آن(مثلا افراد یا اشیاء محیط غیرواقعی رویاگونه، مه گرفته، بیجان یا با تحریف بیداری تجربه می شوند).
  4. طی تجارب گسست از خویشتن یا گسست از واقعیت، واقعیت سنجی سالم باقی می ماند.
  5. علائم سبب ناراحتی عمده بالینی یا افت عملکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم عملکردی می شود.
  6. اختلال منتسب به اثرات فیزیولوژی یک ماده(مثل یک داروی مورد سوء مصرف، داروی تجویز شده) و یا سایر بیماری های طبی(مثل تشنج ها) نیست.
  7. یک بیماری روانی دیگر مثل اسکیزوفرنی، اختلال پانیک(وحشت زدگی)، اختلال افسردگی اساسی، اختلال استرس حاد، اختلال استرس پس از سانحه یا سایر اختلالات تجزیه ای توضیح بهتری برای این اختلال نیست.

 

سایر اختلالات تجزیه ای معین Other Specified Dissociative Disorder

این مقوله شامل تظاهراتی است که در آنها علائم مشخصه یک اختلال تجزیه ای وجود دارند که سبب ناراحتی قاب توجه بالینی یا افت عملکردهای اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های مهم عملکردی شده ولی مطابق ملاک های کامل هیچ یک ازاختلالات طبقه تشخیصی اختلالات تجزیه ای نیستند. طبقه سایر اختلالات تجزیه ای معین در موقعیت هایی بکار می رود که بالینگر دلیل اختصاصی این موضوع گزارش می کند که چرا تظاهرات مطابق ملاک های هیچ یک از اختلالات تجزیه ای معین نیست. این امر با ثبت(سایر اختلالات تجزیه ای معین) و به دنبالش علت مشخص(مثل خلسه تجزیه ای) انجام می گردد.

نمونه هایی از تظاهراتی که درمورد آنها می توان از عنوان(سایر اختلالات معین) استفاده کرد شامل موارد زیر است:

  1. سندروم های مزمن و راجعه علائم تجزیهای مختلط: این مقوله شاملاختلال در هویت همراه با عدم پیوستگی خفیف در درک خود و فاعلیت، یا تغییرات در هویت یا دوره های تسخیرشدهی در فردی که گزارشی از فراموشی تجزیه ای نداشته است.
  2. اختلال هویت ناشی از تلقین اجباری شدید و طولانی: افرادی که تحت تلقین اجباری شدید قرارگرفته اند(مثل شستشوی مغزی، بازسازی فکر، تلقین درحین اسارت، شکنجه، زندانی سیاسی طولانی مدت، استخدامتوسط سازمان های فرقه ای(مذهبی یا تروریستی) ممکن است دچار تغییرات دراز مدت هویت شده یا هویت خود را زیرسوال حس کنند.
  3. واکنش های حاد تجزیه ای نسبت به حوادث پراسترس: این مقوله برای حالات حاد و گذرایی است ه به طور معمول کمتر از یک ماه و گاهی فقط چندساعت یا چند روز به طول می انجامند. این حالات بامحدود شدن هوشیاری، گسست از خویشتن، گسست از اقعیت، اختلالات ادراک(مثل ندی زمان، درشت بینی)، فراموشی های زودگذر، بهت گذرا و یا تغییر در عملکرد حسی، حرکتی(مثل فقدان حس درد فلج) مشخص می شوند.
  4. خلسه تجزیه ای: این حالت با محدود شدن یا فقدان کامل آگاهی نسبت به محیط بلافصل به شکل حاد تظاهر می کند که با عدم حساسیت یا واکنش به محرک های محیطی همراه است. این عدم واکنش ممکن است با رفتارهای قالبی جزئی(مثل حرکات انگشت) همراه شود که فرد عدم آگاهی و یا ناتوانی درکنترل آنها دارد. همچنین ممکن است فلج ها و فقدان هوشیاری گذرا دیده شود. خلسه تجزیه ای بخشی طبیعی از یک فرهنگ جمعی یا اعمال مذهبی پذیرفته شده به حساب نمی آید.

 

اختلال تجزیه ای نامعین Unspecified Dissociative Disorder

این طبقه در تظاهراتی دلالت می کند که در آن علائم ویژه یک اختلال تجزیه ای غلبه دارد که سبب ناراحتی عمده یا افت عملکرد اجتماعی، شغلی یا سایر حوزه های عملردی می شوند اما مطابق ملاک های هیچ یک از تشخیص های اختلالات تجزیه ای این گره نیست.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا