نوروفیدبک Neurofeedback
نوروفیدبک یک نوع بازخورد زیستی است که با اندازهگیری موجهای مغزی و ارائه سیگنال بازخورد، به افراد یاد میدهد که چگونه کنترل خود را بر عملکرد مغزی بیاموزند. نوروفیدبک معمولاً بازخورد صوتی و تصویری فراهم میکند. بازخورد مثبت یا منفی به ترتیب برای فعالیتهای مغزی مطلوب یا نامطلوب تولید میشود.
تاکنون، مطالعات بسیاری در مورد درمان با نوروفیدبک و همچنین در خصوص اثربخشی آن انجام شده است. نوروفیدبک، همانند سایر درمانها، مزایا و معایب خود را دارد. اگرچه یک روش غیرتهاجمی است، اما اعتبار و اثربخشی آن همچنان تحت تحقیق و بررسی می باشد. به عنوان مثال، هزینه بر و زمانبر می باشد و برای برخی افراد، مزایای آن ماندگار نیستند. همچنین، ممکن است ماهها طول بکشد تا بهبود مطلوب نمایان شود. با این حال، نوروفیدبک به عنوان یک درمان تکمیلی و جایگزین برای بسیاری از اختلالات مغزی شناخته شده است.
در طول جلسه، سه الکترود بر روی سر قرار میگیرند. یک الکترود بر روی گوش چپ، یکی بر روی گوش راست، و یکی بر روی محل خاصی از مغز. این الکترودها الگوهای الکتریکی را که از مغز میآیند اندازه گیری میکنند (مانند یک پزشک که ضربان قلب شما را از روی پوست شما احساس می کند). جریان الکتریکی به مغز شما نمیرود بلکه الگوهای موج مغزی شما به کامپیوتر منتقل و ثبت میشوند.
نوروفیدبک از طریق یک فرآیند به نام شرطی سازی کنشگر (Operant Conditioning) تکمیل میشود، جایی که برنامه کامپیوتری مغز را دوباره شرطبندی و بازآموزی میدهد تا موجهای مغزی را به سطح بهینه خود، بازگرداند. نوروفیدبک میتواند با تمرین قدرتی برای مغز مقایسه شود، که انعطاف و کنترل شناختی را افزایش میدهد. نوروفیدبک یک درمان همراه با دارو و گاهی نیز بدون دارو تجویز و توصیه می گردد. این روش، بلند مدت، بی درد و غیر تهاجمی است. برخی از بیماران پس از بازآموزی موجهای مغزی خود و افزایش بهرهوری، توانسته اند مصرف داروی خود را کاهش دهند. نوروفیدبک توانسته است به بیماران دارای اختلال کمبود و نقص توجه/ بیش فعالیتی (ADD/ADHD)، اختلال یادگیری، سکته مغزی، آسیب به سر، مشکلات پس از جراحی مغز، صرع غیرکنترل شده، اختلال شناختی مرتبط با پیری، همچنین افسردگی، اضطراب، اختلال وسواسی-جبری و علائم اوتیسم کمک کند.
جلسات بهتر است با هفته ای دو تا سه بار آغاز شوند و با توجه به نوع مشکل مراجع و بررسی وی طی جلسات، به هفته ای یکبار و به تدریج قطع شوند. تعداد متوسط جلسات برای هر نفر بین 45 تا 55 جلسه است، اما این مقدار بسته به سابقه بیمار و همچنین با توجه به QEEG یا همان نقشه مغزی افراد می تواند متفاوت باشد.
نحوه قرارگیری الکترودها بر روی مغز
الکترودها بر روی پوست سر قرار میگیرند و میتوانند فعالیتهای مناطقی از مغز را که بهم نزدیک هستند، ضبط کنند. سیستم 10-20 الکترود گذاری، یک روش برای استانداردسازی مناطق جمجمه و مقایسه دادههاست. عبارت “10-20” به قرارگیری الکترودها روی 10٪ یا 20٪ از مجموع فاصله بین مکانهای مشخص شده جمجمه اشاره دارد. مطالعات نشان دادهاند که این قرارگیریها با مناطق پوششی مغزی متناظر هماهنگ هستند. از 21 الکترود، 19 الکترود برای ضبط مناطق پوششی و 2 الکترود دیگر به عنوان الکترودهای مرجع استفاده میشوند. مناطق جمجمه با استفاده از حروف و اعداد نامگذاری میشوند. حروف با مناطق مغزی مطابقت دارند و اعداد با نیمکره مغز یا مکانهای این نیمکره مطابقت دارند. حروف F، P، T، O و C به ترتیب با مناطق پیشانی، آهیانه، گیجگاهی و مرکزی مرتبط هستند. اعداد فرد و زوج با سمت دو نیکره چپ و راست مغز مرتبط می باشند. حرف z برای Pz استفاده میشود که موقعیت پوست سر را در خط مرکزی که بین nasion و inion قرار دارد، نشان میدهد. Fp1 و Fp2 به ترتیب با ستونهای چپ و راست پیشانی مرتبط هستند. همچنین A1 و A2 مناطق چپ و راست منطقه حسی (گوش) هستند که دو مکان معمول برای قرارگیری الکترودهای مرجع و زمین می باشند.
فرکانس، یکی از پارامترهای عملکرد مغز است که به سرعت موجهای مغز یا تعداد دفعات تکرار آن در هر ثانیه مربوط می باشد. تمام نقاط مغز فعالیتهای تمام فرکانسها را نشان میدهند. با این حال، مقدار یک فرکانس خاص که مطلوب است، به محل قرارگیری آن در مغز بستگی دارد. به طور کلی، امواج الفا در پشت سر وجود دارند و موجهای قوی تر در جلوی سر بیشتر دیده میشوند. بنابراین، هیچ موج مغزی خوب یا بد نیست، بلکه با توجه به اینکه در کدام قسمت از مغز متمرکز باشد، بیشتر یا کمتر تطبیقپذیر است.
فرکانس به نرخی اشاره دارد که یک موج مغزی چرخه خود را در یک ثانیه تکرار میکند. تعداد چرخهها در هر ثانیه هرتز (Hz) گفته میشود. هر چه یک موج مغزی چرخه خود را در هر ثانیه بیشتر تکرار کند، سریعتر است. رایجترین روش تقسیم بندی انواع موج های مغز برحسب فرکانس، به شرح زیر می باشد.
موجهای دلتا (Delta): این امواج بین 1-3 هرتز می باشد که غالبا هنگام خواب اتفاق میافتند؛ با این حال، آنها نیز در حالت بیداری به درجات مختلف در مغز حضور دارند.
موجهای تتا (Theta): این امواج بین 4-7 هرتز می باشند. این امواج نیز موجهای کندی هستند که اغلب با وضعیتهای بین خواب و بیداری مرتبط می باشند. این امواج در حافظه نقش مهمی دارند. در بسیاری از افراد مبتلا به اختلال کمبود توجه، در بخشهای مختلفی از مغز (به ویژه مناطق جلویی) نسبت به سایر افراد، تتا بیشتری وجود دارد.
موجهای آلفا (Alpha): این امواج بین 8-12 هرتز می باشند که به عنوان ریتمی در حالت آرامش یا مدیتیشن تلقی میشوند. آلفا همچنین با چندین وضعیت همزمان یک فرد، همراه است. به عنوان مثال، زمانی که یک فرد در حال انجام چند کار همزمان مانند اتو زدن لباس، گوش دادن به گزارش آب و هوا و صرف صبحانه است، میتوان گفت که در حال انجام چند کار همزمان می باشد. امواج آلفا توسط گروههای بزرگی از نورونها تولید میشوند که در هیچ کار خاصی دخیل نیستند، بلکه آماده برای انجام وظیفهای هستند که در صورت نیاز به آنها داده خواهد شد. میتوان آلفا را با “وضعیت آماده به خدمت” در والیبال، تشبیه کرد.
موجهای بتا (Beta) : این امواج بین 18-30 هرتز به عنوان سریعترین و فعالترین نوع از امواج مغزی شناخته شده اند. این امواج با تمرکز و متمرکز بودن افراد در ارتباط هستند. این امواج زمانی که بیش از حد فعال باشند، میتوانند باعث افزایش اضطراب گردند. به طور مثال فرض کنید که چقدر می توانید تمرکز داشته باشید در حالی که مشغول رانندگی در جادهای پر از خطر در هوای برفی هستید. این دقیقا همان میزان از تمرکزی است که به علت بالا بودن موج بتا می تواند باعث افزایش همزمان اضطراب فرد نیز گردد.